ایران دوران حساس و پر تجربهای را طی میکند. افت و خیزهای سیاسی و تلاشهای اپوزیسیون با همه تضادهایش نشان از آزمون بزرگ تاریخی است و ملت ایران فرصت یافته است تا توان سیاسی و قدرت سازماندهی و میزان تحمل و تعامل با دیگران را تجربه کند. ملت ایران در سختترین شرایط دارد میآموزد که آیا ائتلاف کارساز است یا اتحاد؟ آیا خیزش ملی بدون نگاه به قدرتهای بیرونی میسر است یا نه؟ آیا روشهای مبارزاتی دیگران میتواند چراغ راه باشد؟
بدیهی است که بسیاری از صاحب نظران در این زمینه ارائه طریق میکنند و در این آزمون بزرگ ملی سهمی دارند. اما چرا همه این فداکاریها، تلاشها، خون دادنها، تظاهرات و مبارزات به سقوط رژیم ملاها نمیانجامد؟ چرا ملت ایران به دروازههای پیروزی میرسد ولی نمیتواند از آن عبور کند؟ زیرا در سیاست و مدیریت جهانی اخلاق جایی ندارد و نیروی جهنمی مافیا بر ملتهای جهان سایه افکنده است. ملتها جدا از یکدیگرند ولی قدرتهای شیطانی در کنار هم. مافیای جهانی مرز ندارد. مافیا به شئونات اخلاقی و انسانی پشت کرده و افسار نظام مالی و پولی جهان را بدست گرفته و از حلقههای حکومتهای فاسد و جابر زنجیری ساخته و آن را بر گردن مردم جهان آویخته است.
ملت ایران در این صبح بیداری و فرصت تاریخی و در این دوران آزمون و خطای سیاسی تنها است. مافیای جهانی که از جنازه حقوق بشر عبور کرده هنوز نمیخواهد دل از گاوهای شیرده بردارد. هنوز آن زنجیره شوم ضد انسانی، حافط منافع مافیاست. هنوز خاورمیانه با خرافات مذهبی و مسلکی نفس میکشد. هنوز با فریاد الله و اکبر بهتر میتوان جان آزادگان و فرهیختگان و سربداران را گرفت. هنوز خاورمیانه خوابیده در اقیانوس انرژی فسیلی و منابع طبیعی است. هنوز در این وادی، جان انسانی بر سر شعارها معامله میشود… اینجاست که مافیای شیطانی جهانی بقای فرزندان ناخلفاش را ضروری دانسته و بر آزادیخواهان و آزاداندیشان و میهنپرستان و ایرانگرایان یورش میبرد و سنگ سر راه مبارزان میاندازد.
مافیا اتاق فکر دارد؛ مافیا پول برای سازماندهی دارد؛ مافیا ابزار سرکوب دارد؛ مافیا برای آشامیدن خون جوانان و هر آزادهای رحم ندارد… و بالاخره اعمال تمامی این ستمها برای غارت ملتها است و بس.
در چنین شرایطی و پس از سرکوب اعتراضات و ایجاد جو پادگانی، واکنش مردم تغییر مییابد و مبارزات منفی شکل میگیرد.
نبرد بین حاکمیت خون و فساد با مردم، خاموش پیش میرود. اپوزیسیون اشتباهاتش را اصلاح میکند. خردگرایی جمعی آرام آرام شکل میگیرد و فاصله حکومت و مردم افزایش مییابد و حکومت سرمست از پیروزی بدون توجه به قهر ملی چند اسبه در سرازیری سقوط به دره پیش میراند و در یک غروب سیاسی به خاموشی غمانگیز سلام میکند.»
پاینده ایران
سرور منوچهر یزدی
۱۳ تیر ۱۴۰۲