هر بخش از زندگی مردم متاثر از یکی از خطاهای رهبر ج.ا. و نگاههای غلط او به دنیا است. کار و کاسبی، اعصاب و روان، سلامت و بهداشت، رفت و آمد، همگی متاثر از خطاهای رهبری و اندیشه چپ مارکسیستی اوست؛ خطاهای بیشمار و ویرانگری که دو وجه اساسی می توان برایشان نام برد:
۱- یا ایشان از کمی سواد و عدم آگاهی نسبت به مسائل بنیادین رنج می برد،
۲- و یا بر اساس برنامه ای برای نابودی کشور عمل می کند.
شواهد کافی در هر دو احتمال قابل رویت و اثبات هستند. هیچگاه در سخنان ایشان کلماتی چالشی چون اندیشه، آزادی، دموکراسی، احزاب، ارتباطات، مالکیت، کنترل، حاکمیت ملی، استاندارد، کنوانسیون، تجارت را نخواهید یافت. این کلمات نیاز به درک و سیطره بر مفاهیم بنیادین دارد که ایشان با زیرکی از ورود به آنها طی بیش از سه دهه حکمرانی سر باز زده است که نشان از بیسوادی و بی اطلاعاتی از چنین مفاهیمی است.
در بخش دوم می توان به شواهد بسیاری اشاره کرد:
– بازی در زمین چین و روسیه با جلوگیری از تجارت و تولید آزاد،
– تحریم تجارت آزاد و عدم پذیرش کنوانسیونهای تجاری و مالی. (برای مثال فرمان ممنوعیت واردات کالاهای کره ای توسط ایشان)،
– اقدام در جهت تحریمهای پیاپی ایران با طرح شعارهای ناپخته و احساساتی،
– حمایت همزمان از حکومت موروثی و مادام العمر بشار اسد و جنبشهای شبه نظامی منطقه،
– حمایت از حمله روسیه به اوکراین،
– حمایت از تسلط انحصاری سپاه و بنیادهایی مثل «۱۵ خرداد» و «ستاد اجرایی فرمان امام» بر اقتصاد و کمک به تسلط مافیایی چهرههای نزدیک به ایشان مثل مکارم شیرازی، شمخانی، ولایتی و بسیاری دیگر که امروزه برای مردم نا آشنا نیستند.
– دخالت در انتخابات و ممانعت از تشکیل دولت، قوه قضایی و مجلس مستقل که بتواند با مافیاهایی همچو مافیای خودرو و انحصارگران اقتصاد مبارزه کنند،
– عدم پذیرش اصلاح ساختار اقتصادی با توجه به اینکه نظام سوسیالیستی- کمونیستی کاملا شکست خورده است و این مساله بر کسی پوشیده نیست.
عدم تسلط مردم در مفاهیم بنیادین ایجاد شده از انقلاب صنعتی در قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی سبب عدم درک ویرانی ناشی از خطاهای مرگبار رهبران انقلاب ۵۷ تا کنون توسط قاطبه مردم گردیده و مانع از جدیت در جلوگیری از تداوم آن شده بود. در نتیجه حیات مردم در سختیهای بیش از حد، وطن را به مرگ تدریجی دچار کرده است.
امروز با توجه به سرکوب و اعدام معترضان در رفتار این حاکم نشانی از اصلاح امور و پذیرش رأی اکثریت نیست و همچنان می رود تا مجلس و دولت حداقلی را بر کشور مسلط نگهدارد و ایران را به ورطه نابودی کامل ببرد.
امروز مردم با مفاهیم بنیادینی که نظم جهانی بر آن حاکم است نا آشنا نیستند، و حداقل در ناخودآگاه این مفاهیم را میدانند. دیگر پنهان شدن در پشت شعارهای گوش پرکن مذهبی کار دشواری است؛ افیون مذهب کارساز نیست و دستهای آهنین آیتالله در ویرانی زیرساختهای کشور از زیر دستکش مخملین نمایان است. آگاهی مردم خصوصا نیروهای امنیتی و اطلاعاتی دلسوز از چنین برنامههای ویرانگر و مجری آن یعنی رهبر ج.ا. می تواند دسیسهها را خنثی کند و مانع تداوم اشتباهات گردد که ضرورتی حیاتی برای جلوگیری از فروپاشی کامل اجتماعی و سیاسی ایران است.
پاینده ایران
تیر ۱۴۰۲