«فردی که حرکت می کند، جِرمَش افزایش می یابد در واقع وزن فرد متحرک از فرد بدون حرکت بیشتر است.»
در بخش عمده ای از تاریخ مشاهده می شود که حکومت های دینی چه خاخام های یهودی، چه مسیحی و چه مفتیان سنی و چه آخوند یا به اصطلاح روحانیت، مملو از فساد جنسی و مالی، دنیا پرستی، عقل گریزی، خرافه افکنی جهت تحمیق جامعه و پیروان متعصب بوده اند.
این قشرها و مبلغین ادیان که اشاره شد، بواقع سبک سرهایی هستند که مرکز تصمیم گیری شان از وسط بدن شروع می شود و کلا سر بعنوان بالاترین بخش که مغز تعبیه شده جهت تفکر و اندیشه و تولید علم، از وسط شکم رو به پایین فعال است و همین سقوط مغز از سر به وسط شکم، آنها را سبک سر، توجیح گر وضع موجود، فاسد به اخلاق غیر انسانی، متجاوز به حریم جامعه، متصلب و خشکه مغز و آدرس دهند به انحراف می توان تعریف کرد. وقتی تاریخ حکومت کلیسا را مطالعه می کنید در سطوح بالا دقیقا شبیه به مجلس خبرگان حکومت اسلامی ایران عمل می کنند و در این هرم توجیح کنند قدرت کلیسا و اینجا هم روحانیت توجیح کننده رفتارهای ضد بشری حکومت اسلامی در قالب جمهوری تقلب شده.
انسان با مجموعه ای از نیازهای طبیعی جهت حیات سلامت خویش تشکیل شده و نفی هر یک از آنها یعنی ایجاد اختلال در شخصیت سلامت! وقتی کلیسا محدودیت برای خادمینش وضع کرد، همجنس بازی و دروغ و فساد را در بین عناصر کلیسا را باب کرد زیرا دقیقا بر خلاف سرشت انسانی بوده است این حکم و اینطرف قصّه، وقتی حوزه های به ظاهر علمیه، طلبه های جوان را بجای آموزش صحیح انسانی و آشنایی با علم، پنجره امور جنسی را باز و پر رنگ می کند، و سر آنها را از مغز تهی و به وسط شکم تعبیه می کند، آنوقت است که در حجره های حوزه شهوت شعله می کشد و مبلغین دینی اولین چیزی را که رواج می دهند فساد اخلاقی است. مغز سقوط کرده به شکم و زیر شکم، ضد آزادی است، ضد بشریت است، ضد شرافت است و شاگردان انها که می شوند همانند اقای «رضا ثقتی» و ثقتی های نوعی که در حکومت اسلامی میشوند همجنس باز یا لواط کار.
سردار زارعی رییس مبارزه با اشرار می شود متجاوز و زنها دستگیر شده را در ویلای خود به صف می کند و پشت آنها می ایستد که چه؟ و اتفاقا بخش پاسخ همینجاست که خودِ چنین افرادی که قربانی جهل و آموزه های غلط دینی هستند ، بدنبال گم شده هایی می روند که پروسه انسانی آن طی نشده و می ببینم که چگونه وقتی به خلوت می روند با کمی چاشنی قدرت ناشی از مسئولیت ، فسادشان هویدا می شود .
طبق اصل نسبیت خاص انیشتین، حکومت اسلامی ایران بدلیل ساکن بودن و تعطیلی عقل، حرکت طبیعی جامعه را مختل نموده و انرژی جامعه ای که توانایی رشد طبیعی را داشته را با این سد آغشته به خرافه به سکون رسانده و ظرف و مظروف با هم فاسد شده اند و امکان ادامه حیات این حکومت، یعنی آلودگی بیشتر و راه نجات کشور هر روز کم رنگتر.
پاینده ایران