باردیگر روسیه، شریک استراتژیک جمهوری اسلامی، در کنار اعراب ایستاد و به همراه آنان سندی را امضاء کرد که اختلاف ایران و اعراب درباره جزیرههای سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک برای حل اختلاف به مراجع بینالمللی ارجاع شود! این در حالی است که وفق اسناد تاریخی این سه جزیره متعلق به ایران هستند و هیچ کشور دیگر حقی سرزمینی یا دیگر حقوقی در آنها ندارد.
حال رئیس جمهور اسلامی در سفر با تعجیل خود و بدون دعوت به مسکو در نشست چند ساعته با پوتین چه سندی را امضاء کرده یا چه قولهایی در باره این جزیره ها به مسکو داده است بهزودی روشن خواهد شد.
عکسالعمل یا ترکعمل جناحهای فرقهای جمهوری اسلامی به اینگونه خدشه به تمامیت ارضی ایران خود گویای وضعیت نابسامان سیاست خارجی جمهوری اسلامی در باره حفظ تمامیت ارضی کشور است. مشاور آقای خامنهای در امور خارجه نخستین کسی بود که به این عمل روسیه اعتراض کرد ولی اعتراض وی نکته قابلبحثی را در خود جای داده است. ایشان گفتهاند ایران مالک اصلی سهجزیره است! این در حالی است که ایران تنها مالک این سهجزیره خلیج فارس است و هیچ کشوری حقی در آنها ندارد. وی همچنین گفته است «برخی فشارهای سیاسی در روسیه موجب میشود که برای بهدست آوردن امتیازهای کمارزش به خود لطمه بزند.»! ایشان از کجا میداند که روسیه در خیانت به ایران چه امتیازی به دست آورده است که بهنظرشان کم ارزش است؟ چرا ایشان پاسخ نمیدهند که چرا روسیه، که شریک استراتژیک جمهوری اسلامی است، برای «امتیازی کمارزش» روابط خود با ایران را متزلزل میکند؟ وقتی سیاست خارجی ایران بین فرقهها و دستهها و سازمانهای درونی نظام تقسیم میشود و هرکدام به خود حق میدهند که هرگونه عقل ناقص شان اقتضا میکند در باره حقوق تاریخی ایران اظهارنظر کنند، نتیجه آن وابستگی کشور به سیاستهای منفعتطلبانه روس و چین میشود؛ نتیجه آن تولید اسنادی است که اگر به هر دلیلی پرونده به یک مرجع حقوقی بینالمللی ارجاع شد علیه ایران مورد بهرهبرداری قرار بگیرد.
وزیر خارجه جمهوری اسلامی نیز «تلفنی» با وزیر خارجه روسیه در این باره گفتگو کرده است! چرا سفیر روسیه به وزارت خارجه احضار نشد؟ چرا آقای خامنهای یا رئیس جمهور اسلامی مخالفت خود با عمل ضد ایرانی روسیه را اعلام نمیکنند؟!
طرفه آنکه وزیر خارجه پیشین اسلامی همزمان با این خبر، یک اعلامیه پرطمطراق در باره جنایتهای اسرائیل در غزه صادر و دعوت به امضاء کرده و از این راه تلاش کرده است افکار عمومی را به سویی دیگر انحراف بدهد. ایشان که اکنون برای استقرار دوباره در مسند اداری تلاش میکند و از هر چیز سخنی به میان میآورد چگونه است که در این شرایط مهم غزه را به منافع ملی ایران ترجیح داده است؟ وزیر خارجهای که در تاریخ آذر ۱۳۹۲ گفته بود «ایران در باره جزیره ابوموسی آماده مذاکره است»!
دیگر وزیر خارجه جمهوری اسلامی، صالحی در سال ۹۶ گفته بود که سر پرونده قدیمی سهجزیره ایرانی ما توافق کردهبودیم که این مساله را «بر اساس تفاهم دکتر لاریجانی و ولیعهد امارات» جلو ببریم! اما حضور احمدینژاد در جزیره ابوموسی دو هفته قبل از شروع مذاکرات تفاهم راه بههم زد! «تفاهم» در باره بخشیدن خاک ایران؟! اینان چه «فهمی» از تمامیت ارضی کشور و حفظ مرزها دارند؟
سیاست خارجی ایجاب میکند که سردمداران حکومت غالب در روابط خود با کشورهای جهان موازنه مثبت داشته باشند و مبنای اصلی سیاست خارجی را منافع ملی ایران قرار دهند. حکام جمهوری اسلامی در این مورد حتی از حامیان خود، چین و روسیه نیز درسی یاد نمیگیرند!